قفس
واقعا عصری حس میکردم تو قفسم ....
یه طرف نوایی که میگه
see me dream every tale true ...
ینی
نگام کن چطور داستان هارو به حقیقت نقل میکنم!
و آره این هم انگلیسیش ایهام داره
هم وقتی اینطور ترجمه میکنی ایهام داره
که نشون میده من خیلی سکسی ترجمه میکنم مگه نمیدونستید؟
ولی خب الان که ترجمه های قدیمیمو میبینم بالا میارم
so guess what
الان بهتر هم هستم هاها ها ها
چی میگفتم؟ هااا ایهام داره . ... نقل کردن هم به معنی نقل قول و داستان گفتن هست
هم به معنی منتقل کردن ..
که اونوقت این معنیو میده که من داستان هارو به حقیقت پیوند میدم به دنیای حقیقی منتقل میکنم
این کاریه که همه مهندسین انجام میدن
(و بله شامل خود خدا هم میشه!)
رفتم تو مشهد نشستم دور منبر صبر کردم حرفاش تموم شد بهش گفتم
خدا وقتی میگه "کن فَ یکون"
ینی میگه بشو ، و میشه
زمان برای خدا بیب معنیه و این "شدن" خارج مدارات زمان اتفاق میفته و میشه
اما برای "مخلوق" در حال خلق شدن ..؟
اگر زمان وجود داشته باشه ...
اونوقت ما ها میتونیم به وجود نیومده باشیم
بلکه هممون
در یک لحظه
در همون لحظه اولیه خلق "شدن" هستیم
و در حقیقت ما نمیمیریم بلکه با مرگمون تازه خلق میشیم و اون "شدن" که در چشم خدا یک آن واحده همین چیزی هست که الکی اسم زندگی روش گذاشتیم
و انسان هم که خلیفه خداست در خلقت نقس داره
و در حقیقت
انسان تنها موجودیه که تو خلق "شدن" خودش دخیله
و بهش اجازه داده شده در خلق دست ببره
هنگ کرد گفت نه داری کفر میگی و بحثو عوض کرد
ولی من راس میگم :|