دلنوشته ای بر ساحل مهتاب

clouds - the wind carried your soul

 

0.1 - clouds - the wind carried your soul

 

In all this fading pulse

All our waning pulse

Waning soul

Our lapse - exhausting

Only able to rethink

And trace

The meaning of loss.

 

در هر یک از این تپش های بی جان

 همه ی تپش های رو به زوالمان

و زوال روح هایمان

در این سپری شدن طاقت فرسا

فقط قادریم دوباره از نظر بگذرانیم

و دنبال کنیم

معنی فقدان را..

One day forgotten
One life absorbed by grief
One soul carried, carried away
One moment and it's all gone
Still i try to see the names
On wind's enchanted wings
Still i try to breathe
And trace the meaning of Loss

یک روز فراموش شد

یک زندگی به غم سپری شد

 یک روح غارت رفت

چشم بر هم زدی و همه چیز از دست رفت

و من همچنان در جستجوی خواندن نام ها

روی بال های مسحور بادم

همچنان در پی نفس کشیدن

و دنبال کردن معنی فقدانم..

 

01. باد روحت را با خود برد

از گروه "ابر ها"

 

 

[ شنبه 15 تير 1398برچسب:clouds, destin, the wind carried your voice, Lyrics, ترجمه, دووم, ترجمه اشعار clouds, متال, , ] [ 1:4 ] [ علیرضا ] [ ]


Swallow the Sun - Don't Fall Asleep

Don't fall asleep

To the weeping of the birds

Don't fall asleep

In this room of the fallen

به زاری کبوتر ها

در این محفل شکسته ها

به خواب نرو

Don't fall asleep

To the breathing of the walls

Don't fall asleep

In this room of loss

Don't fall asleep

In the arms of dead air

Don't fall asleep

In this symphony of the damned

به تنفس دیوار ها..  به خواب نرو

در این محفل ناکامی نخواب

در آغوش هوای مرده

در این سمفونی نفرین گشتگان..  به خواب نرو

"Time stands still in this chamber of pain

The clock stops and the horror comes

The children cry and weep

In this room of the unforgiven

Lie down because you'll never leave

Lie down, but don't fall asleep"

زمان در این تالار های درد می ایستد

ساعت از کار می افتد و وحشت بر می خیزد

کودکان گریه و زاری می کنند

در این محفل نا بخشوده ها

دراز بکش چرا که هیچگاه آن را ترک نخواهی کرد

دراز بکش..  اما به خواب نرو

The signs show slowly with the dark

They glow brighter as the shadows grow deeper

نشانه ها همراه تاریکی به آرامی نمایان می شوند

درخشششان با عمیق تر گشتن سایه ها بیشتر می شود

Blood marks on the walls and the ceiling and on the floor and the doors, oh how they flow!

نشان خون روی دیوار ها به جا می ماند

و روی زمین و روی در ها.  

آه ببین چه گونه جای می شود!

Little voices like the whining of the birds

صدا هایی ظریف همچو آواز کبوتر ها

As the closet door opens

بآ باز شدن در کشو به گوش می رسد

I still can hear them screaming

And the shape… Is it me on the piano?

می توانم همچنان فریادشان را بشنوم

و آن چیز....  این منم جلوی پیانو؟

Playing the symphony of the damned

درحال نواختن سمفونی نفرین گشتگان...؟

مثل همیشه تفسیر با شما... 

این تهش که میرسی یه حس عجیبی داره...  انگار همه چی تموم میشه همه چیز هایی که تا اینجای شعر تو ذهن ساخته یکهو عوض میشه 

و اون جسم...  

این منم جلوی پیانو؟ 

 

وای فوق العاده بود :((

نمیخوام افکارتون رو به جهتی سوق بدم میزارم به عهده خودتون که چطور این تناقض رو حل کنید تو ذهنتون..  

 

[ یک شنبه 14 تير 1398برچسب:Swallow the sun, Doom, Metal, ] [ 4:29 ] [ علیرضا ] [ ]


شروع دوباره ؟ بعد چن سال؟

خب..

اینکه میخام دوباره بنویسم ک تابلوعه

دلیلش هم تقریبا تابلوعه 

پس شروع کنم شغل شریف شر بافتن رو


 

میدونم قرار نیست این کار زندگی من یا کس دیگریو تغییر بده

ولی حدقل میتونم بعدا بخونمش 

 

نشستم همه پست های قبلیم رو خوندم با دقت . و راستش کلی خوشحال شدم از چیزایی ک نوشته بودم

نمیدونم جای افسوس داره یا خوشحالی یا هیچکدوم که اتفاقات تلخ ثبت نشدن

حتی نمیدونم درسته بهشون بگم تلخ یا نه

خیلی زمینی !

آره . "زمینی" بودن احتمالا عبارت مناسبیه براش

 

وقتی مینویسی .. انگار یکی دیگه ای .. انگار میتونی خودتو از دور ببینی .. یه جور تجربه ای شبیه به ego death عه انگار

برا همین یه آرامش و سکون خاصی داره به خصوص نوشتن توی شب 

و یه جوری انگار میشه باهاش درک کرد چیز هایی رو که در حالت عادی دیده نمیشن

 

بگذریم

میدونم خسته نشدی اگه تا اینجارو خوندی . نبایدم بشی بعد این همه مدت . تازه اولشه!


 

امشب حس عجیبی دارم . 

دروغ چرا بیشترش حس بدیه

یه جوری شبیه برزخه .

بین دنیا های مختلف و تفاوت گیر کردم انگار

انگار هر تیکه از قلبم داره به یه سمت کشیده میشه 

شاید برا همین بلخره مجاب شدم شروع کنم این اولین پست رو


 

عه این اولین پستم روی لپتاپ خودمه . قبلا گفته بودم نوشتن رو کامپیوتر خیلی لذیذ تر از گوشیه . و حالا نگاه کن .. تایپ کردن روی لپتاپم چه قدر لذت بخشه.


همزمان هم دلگیرم از این حس تنهایی عمیق و سنگین و تاریک و هم دلگیرم از حضور آدم هایی که قبلا تنهام گذاشتن همچنین نمیتونم به بودن آدمای جدیدی که هنوز تنهام نگذاشتن دلم قرص باشه

هم دلم گیم میخاد با  همه احساس های متنوعی که میشه باهاش تجربه کرد. و هم دلزده ام از لذت پوچی که توی پیکسل های رنگی کنارهم چیده شده ی صفحه 15 اینچی حاصل میشه 

هم دلم موزیک میخاد و متنفرم از این سکوتی ک حاکمه، هم نمیدونم چه آهنگی باز کنم

و نیز نگرانم از اینکه یک آهنگ احساس محدودی رو بهم منتقل کنه و ذهنم بی دلیل به جایی بره که بر اساس دلایل و زنجیره اتفاقات، قرار نبود بره و یه جورایی بخشی از حقیقت برای همیشه گم بشه

آخ که هم دلم خودمو میخواد و هم ازش بیزاره


 

چند وقت اخیر ، حتی چند ماه اخیر، اتفاقات خیلی مختلفی رخ داد که هنوز متحیرم که یه نفر چه قدر میتونه احساسات و فضا های ذهنی متنوع و مختلف و متضادی رو تجربه کنه 

تو این چند ماه تاریک ترین سایه ها و روشن ترین نور هارو باهم تجربه کردم

و گویا پژواک همون بالا پایین های بزرگه که تا چنین موارد کوچیک انتشار یافته 

مثل یک طاعون که داره سرایت میکنه و انگار میخاد همه ی منو از پا در بیاره 

و من در عین حال که حس ناتوانی دارم، مغرور ترینم و بیشتر از هروقت دیگه احساس قدرت میکنم


شاید خواب چاره کار باشه

اما اگه واقعا قسمتی از حقیقت های مطرح توی ذهنم برای همیشه گم بشه چی..؟

Oh that's a tragedic nightmare of mine


 

 

خب

برا امشب کافیه lool

 

[ چهار شنبه 12 تير 1398برچسب:, ] [ 3:6 ] [ علیرضا ] [ ]


Forest of Shadows - Under The Dying Sun

جنگل سایه ها - خورشید در حال مرگ

 

In the fields of green
Her silhouette towards the sky
Under the dying sun
I see her die
در زمین های سرسبز

صورت سایه گرفته او به سوی آسمان است

زیر خورشید بی جان

من مرگ او را نظاره گرم...

In the fields of green
An arrow of death
A dying beauty breathing
Her last breath
در سرزمین های سبز

یک تیر مرگ.  

یک زیبایی درحال مرگ نفس می کشد

آخرینِ نفسش را..

In the fields of green
Under the dying sun
I cry out
In grief for my beloved one
در زمین های سبز

زیر خورشید بی جان

من می گریم

در غم محبوب خود...

A symbol of life and hope she was to me
Now pain and suffering is all I can see
An act of vengeance for the deeds I've done
Why must she pay with a life now gone
برایم نشانی از زیستن و امید بود او

اکنون درد و رنج همه چیزیست که می بینم

انتقام کار هایی که کرده ام

چرا باید او با زندگی که حال از دست رفته،  بپردازد؟

I lay down beside her and gaze into the sky
Eyes filled with tears why must she die
من به کنار او دراز کشیده و به آسمان خیره می شوم

چشم ها مملو از اشک است،  چرا باید او بمیرد؟



In the fields of green
Under the dying sun
I cry out
In grief for my beloved one

در زمین های سر سبز

زیر خورشید بی جان

در سوق محبوب خود می گریم.   

 

 

 

یکی از زیبا ترین کار هایی که شنیدم...   و یکی از قشنگ ترین و طبعا غمگین ترین شعر ها..و از نظر موسیقی..  تلفیق ماهرانه ویلون و گیتار یه هارمونی بی نظیر به وجود آورده که کنار این شعر یه طوفان احساسی عجیبی بپا میکنه

ملاحظه بفرمایید :

04_Under_the_Dying_Sun

البته اوایلش گرولینگ های ناجوری داره که احتمالا نتونین تحمل کنین! 

خطر ملودیک دووم،  پر خطر ترین نوع موسیقی :/} 

[ پنج شنبه 4 تير 1398برچسب:Doom, Metal, Forest of Shadows , ] [ 4:33 ] [ علیرضا ] [ ]


swallow the sun - April 14th

 

April 14th and the sabbath is near.

The ground is trembling, 
weakened by the longest winter. 
These are the last steps 
of the frost giants as they leave.

چهاردهم آوریل*، و sabbath* نزدیک است

زمین می لرزد

با بلند ترین زمستان ضعیف گشته است..

این ها آخرین گام های دیوان سرمایند که اینجا را ترک میکنند

An April moon is rising as the trees turn to rust. 
Killing season comes in shades of gray.

An April moon is rising as the spring turns to dust. 
We lie down to a howling sound 
as the world is slowly coming down.

درحالی ماه آپریل بالا می آید که درختان می پوسند و زنگار می گیرند

درحالی که فصل سایه های تاریک را می کشد

ماه آپرل بالا می آید درحالی که بهار به غباری بدل می شود

ما به صدای زوزه ای می خوابیم

در حالی که جهان به زیر می رود...

Bless me, ghosts of winter, 
for you have made me stronger, 
to face this day and ever nights, 
further north our paths will go. 
South is burning, east is vast, 
west is dying fast. 
But as I leave, 
my heart holds no fear; 
I know there's nothing from here.

ارواح زمستان، مرا به آغوش بگیرید

چرا که  شما مرا نیرومندتر ساختید 

تا روبرو شوم با این روز  و  با شب های پیش رو

راهمان سوی شمال به پیش می رود

جنوب  می سوزد، شرق وسیع است، غرب به سرعت می میرد

اما هنگامی که من اینجارا ترک میکنم

قلب من هیچ ترسی در خود ندارد

من میدانم که از اینجا به بعد هیچ چیز وجود ندارد

An April moon is rising as the trees turn to rust. 
Killing season comes in shades of gray. 
An April moon is rising as the spring turns to dust. 
We lie down to a howling sound...

 ماه آپریل بالا می آید در حالی که درختان زنگار میگیرند

فصل سایه های تیره را میکشد

ماه آپریل بالا می آید در حالی که بهار به غباری بدل می گردد و ما به صدای زوزه ای به خواب میرویم.

On the altar of endless snow, 
on a deep glacier's glow, 
we prepare our graves. 
Here under the north star I will sleep away, 
to the deep hum of your icy womb. 
April 14th, and death is here, 
the tide has finally turned.

بر محراب برف بی پایان

بر درخشش عمیق یخ

ما قبر هامان را آماده میکنیم

اینجا، زیر ستاره شمالی، من به خواب خواهم رفت

با زمزمه عمیق womb* یخی تو..

چهاردهم آپریل، و مرگ اینجاست

و موج در نهایت غلتیده است..

The ground is trembling, 
weakened by the longest winter. 
These are the last steps 
of the frost giants as they leave. 
But my heart holds no fear; 
for I know there's nothing from here...

زمین میلرزد 

با طولانی ترین زمستان ضعیف گشته.

این ها آخرین گام های دیوان سرمایند

اما قلب من هیچ ترسی در خود ندارد

چه، میدانم چیزی ورای اینجا وجود ندارد...

 

 

فوق العاده زیباست و فوق العاده دوسش دارم و به شدت باهام سازگاره و بی نهایت حس میکنم همشون از دل خودم بیرون اومده!

گوش کنین ...

اولش با یه گیتار خشن با ریتم درام نسبتا تند مواجه میشین ..

اما بعدش همه چی عوض میشه و اون فضاش به کلی تغییر میکنه (شبیه شعر!)

بالا آمدن ماه مثل یه آب خنکی میمونه که به صورتت بخوره !

درکل خیلی خوبه و یکی از ابر ترک های مورد علامقمه ...

بشنوین ..(توضیحات پست بعد/قبل (شاید) )

(مجبورم برا گذاشتن لینک خودم کد html بنویسم :( بلاگفا هوشمند بود خودش میلینکید )

لینک دانلود

 

____

توضیحت:

اولین چیزی که میخوام تاکید کتم ماه آوریل است،  که میفته درست در اوایل بهار.  زمانی که درختان شکوفه میدن.  زمینا پوشیده میشن از رنگ سبز و کلا تو ادبیات نماد خوشی و باروری و خوبیه همیشه.. 

اما.. اینجا  شاعر آوریل رو، فصل پوشیدن و زنگار گرفتن درختا توصیف کرده.. فصلی که زمین خستست و میلرزه...  

چیزی نمیگم.. ! 

چهاردهم آوریل رو مدت ها دربارش تحقیق کردم بیینم چه روزی هت. تو همه فرهنگ ها تو همه تقیم ها... 

راستش انتظار داشتم مثل بیست و دو نوامبر با یه روز شوم یا یه اتفاق شوم یا مرگ خاصی چیزی طرف باشم

اما اینبار جدا متحیر شدم.  چون توی همه فرهنگ ها یه روز خوب هست!خیلی جاها به خصوص نواحی آسیای شرقی  جشن سال نو توی این روز،  ینی چهارده آوریل،  برگزار میشه.!  

دوم،  sabath هست.  این روز رو فکر میکردم بازم یه روز تاریک باشه! 

اما تو فرهنگ یهودیان (که تقریبا درست نقطه مقابل آسیای شرقی مذکور هست!)  این روز تقریبا مثل جمعه های ماست. 

اعتقاد دارن خدا دنیا رو توی شیش روز خلق کرد، و در روز هفدم یکی sabath وقتی از خلقت زمین آسوده شد به استراحت پرداخت.. 

و باز متحیر شدم! 

و خیلی جالب بود که شاعر، تو شعر از دو زمان رو از دو تا فرهنگ کاملا متضاد اسم  برده که توی هر دو این روز یه روز خوب و میمون هست.  

و بعد اومده این دو روز خوب رو اونطوری توصیف کرده  ....  و چه قدر هم خوب از پس این کار براومده...

سومین چیز درباب کلمه womb هست (که توی شاهکار یوهان اریکسون جان ینی Earthless هم اومده بود).. 

این کلمه خیلی کم مصرفه (!) و زیاد کاربرد  نداره

توی دیکشنری های کوچیک اگه نگاه کنین شاید پیدا نکنین. توی دیکشنری های متوسط ‌(!)  کلمه "رحم زن"  رو براش نوشتن احتمالا  ولی تو دیکشنری های خیلی بزرگ و قابل احترام یخده متفاوته! و خوب مسلما شاعر نگفته با زمزمه رحم یخی تو به خواب میرم :/ در این حد مریض نیس :|(که به احتمال زیاد این "تو" مذکور "زمین"  مذکور هسش! ) 

خوب شفاف سازی کنم (توی متن همونطور نوشتم چون نمیشد ترجمه کرد)

این کلمه کلا مفهوم چیزی رو داره که به نوعی زادگاه چیز دیگری هست

مثلا حتی یک سهابی،  برای ستاره یه womb محسوب میشه.. 

و خوب برای انسان رحم مادر هست و دیکشنری های متوسط بیراه نمیگن ولی ناقص میگن  :دی

دومی و سومی رو جهت اطلاع گفتم و اولی رو جهت تاکید

و مثل همیشه تفسیر و نقد با شماست

[ یک شنبه 31 خرداد 1398برچسب:Doom, Metal, Swallow The Sun, ] [ 2:12 ] [ علیرضا ] [ ]


ISON - Cosmic Drone

وای وای بلخره آلبوم بیرون اومد :') 

:')

اون پست قبلی توی وب قبلیو میزارم تهش همه شیش ترک رو!  

_--

دنباله دار ISON یکی از زیباترین ها بود...

دو سال قبل.. وارد منظومه شمسی شد..

زیباترین رویداد قرن رو رقم زد

از بالای سرمون عبور کرد

در اوج زیبایی...

و درست همون موقع بود ..

که با خورشید برخورد کرد...

زیباترین رویداد نجومی قرن با مرگش پایان یافت...

اون مرد! هستش منهدم شد! و جهان رو تا ابد از زیباییش محروم کرد!

_____

حالا ... این اسم فقط یه اسم دنباله دار  نیست...  ینی دیگه نیس! 

بلکه نام یک پروژه موسیقی نیز  هست !

 از زن هنرمند شاعر، طراح، نویسنده، ووکالیست، نقاش و نوازنده محبوب من !    {ارادتمندیم! بفرما هندونه! :دی}

و میدونم  الان غیر ممکنه براتون، درک حسی که به این پروژه دارم!

و او این نام رو انتخاب کرده ... .. . و چه کسی فکرش رو میکرد ؟!

چه کسی فکرشو میکرد.....؟

____

و بلخره آلبومی که مدت ها منتظرش بودم... 

 



Format : Mp3 128 Kbps
Country : Sweden
Genre: Drone Doom / Shoegaze / Ambient

Tracklist

1.Lost Satellites 03:22
2.Atlas 06:39
3.RedShift 09:14
4.Icosahedron 07:52
5.Travellers 08:01

 

کیفیتش کمه.  ولی خوب راضی باشین!  

دانلود یک جا هم نیست...  احتمالا خودم به زودی تگ ها و کاورش رو درست کنم بزارم واسه دانلود..  

[ شنبه 30 خرداد 1398برچسب:, ] [ 2:53 ] [ علیرضا ] [ ]


Doom:VS - Aeternum vale - 06.Aeternus

6. Aeternus

بدود

Empty, so empty

تهی..  بسیار تهی


Barren and cold
سرد و بی ثمر
Distant, so distant
دور..  بسیار دور
Too far to reach
بیش از حد دست نیافتنی.. 

Time slips away, I fall
زمان سُر می خورد و میرود، من سقوط میکنم
All I feel is pain, nothing more
همه آنچه حس می کنم درد است،  نه هیچ چیز دیگر
I cry in shame of knowing my faults
من در خجالت دانستن ایراد هایم اشک می ربزم
And nothing seems to help me anymore

و به نظر می رسد هیچ چیز نمیتواند بیش از این به من کمک کند

I fall
من سقوط می کنم.. 

Bitter, so bitter
تلخ..  بسیار تلخ است
Life so sweet
زندگی شیرین.. 

I break, I see, I suffer
من می شکنم..  من میبینم..  من رنج  میکشم
I grope, I fall, I die
در تاریکی جستجو میکتم..  سقوط میکنم..  می میرم
For you
برای تو.. 

I leave today, my life

من امروز زندگیم را ترک میگویم


I slowly wither away
من به آرامی رو به زوال می گذارم.. 

For you; I broke with tears
برای تو،  من با اشک ها می شکنم
For you; I loved for you years
برای تو،  من سال ها عشق ورزیدم
Draining myself from everything
درحالیکه خودم را از هر چیزی بیرون می کشیدم

For you; I opened the door
برای تو،  من در را باز کردم
For you; I gave it all up
برای تو،  من همه را به تمامی تسلیم کردم
My life, my dream... everything

Everything...

زندگی ام..  رویایم...  همه چیز..

همه چیز... 

 

 

06_-_Aeternus.mp3

 

 

[ پنج شنبه 28 خرداد 1398برچسب:Doom,metal,Doom:VS, ] [ 1:10 ] [ علیرضا ] [ ]


Doom:VS - Dead Words Speak

02. Dead Words Speak 

... 

Ailments of grey cover these hurtfull limbs 
A seething anger grows 
Voiceless come your calls
بیماری هایی تیره این اندام زخمی را میپوشانند
خشمی خروشان رشد می کند
ندا هایت بی صدا می شوند...
Dead words speak
They speak to me at night 
And sometimes I get frightened 
Gives no peace 
And sometime I'll get frightened 
'cause sometimes they are right
کلمات مرده حرف می زنند

آن ها شبانه با من حرف می زنند

و من گاهی می ترسم

زیرا گاهی،  حق با آن هاست
I can't seem to rid this burden I bear 
Ghost of misty mornings, please disappear

به نظر میرسد نمیتوانم از این باری که با خود میکشم رها شوم

شبح صبح مه زده،  لطفا محو شو.. 
It sickens and destroys everything I've built 
And tears down the walls with anger and guilt

این همه چیز را مریض و نابود می سازد

و دیوار ها را با خشم و گناه پایین می کشد


Dead words speak 
They speak to me at night 
And sometimes I get frightened 
Gives no peace 
They hunt me at night 
And sometimes I get frightened

Cause sometimes they are right

کلمات مرده سخن می گویند

آن ها در شب با من حرف نی زنند

و من گاهی وحشت زده می شوم..

هیچ صلح و آرامشی نمی دهند

آنان شبانه مرا شکار میکنند

و من گاهی میترسم

چون گاهی،  راست می گویند


I can't seem to rid this burden I bear 
Ghost of misty mornings, please disappear
به نظر نمیرسد که بتوانم از این باری که حمل میکنم رها شوم

ای شبح صبح های مه زده،  خواهش میکنم نا پدید شو... 

 

[ پنج شنبه 28 خرداد 1398برچسب:Doom,metal,Doom:VS, ] [ 1:4 ] [ علیرضا ] [ ]


واقن؟

باورم نمیشه ک هنوز اینجام

 

فقط یه چیزی.. 

کسایی که قبلا حتی یکبار کامنت گذاشتن اینجا، اگه این پستو میبینن و موافقن که ادامه بدم یه کامنت بذارن. همین

مرسی

[ دو شنبه 13 خرداد 1398برچسب:, ] [ 2:34 ] [ علیرضا ] [ ]


...

[ چهار شنبه 10 آذر 1395برچسب:, ] [ 21:18 ] [ علیرضا ] [ ]