دلنوشته ای بر ساحل مهتاب

هزیان شبانه

 


Elegeion

Confusion 

گیجی

 

 

How could I ever let you go? - Come back to me

How was I ever meant to know? - In my arms

Since then my life has gone so slow - I need more

I need and end to all this woe - Want you back

چطور میتوانم روزی بگذارم بروی؟

- برگرد

 

چگونه میخواستم روزی بدانم

- در آغوش من

 

از آن زمان زندگی من بسیار آهسته گشته

- بیشتر نیاز دارم

 

من به پایان این مشقت نیاز دارم

- تورا میخواهم

 

I think you're all that you cared for me - Go far from here

When things were good, you closed your doors - Don't come back

Now that I'm gone, you need me more - Stay away

And now it's you I will ignore - I've lost you

به نظرم تو همه آن چیزی هستی که به خاطرش دلواپس من بودی

- از این جا دور شو

 

وقتی همه چیز خوب بود تو درهایت را بستی

- برنگرد

 

حالا که من رفته ام تو بیشتر به من نیاز داری

- دور بمان

 

و حال این تویی که من نادیده میگیرمش

- من تو را از دست داده ام






Speech

 

سخن

 

Light only makes shadow

 

نور فقط سایه ایجاد میکند

 

Is only for hearing

 

فقط برای شنیدن است

 

Do you understand?

 

میفهمی؟

 

Words

 

کلمات

 

Night is all I know

 

شب همه ی آن چیزیست که میدانم

 

I do not know

 

من نمیدانم

 

I don't understand

 

من نمیفهمم

 

Blood

 

خون

Hope is born out of struggle

 

امید از مبارزه متولد میشود

 

Is only for bleeding

 

فقط برای جاری شدن [و رنج کشیدن] است

 

Can you read my mind?

 

آیا میتوانی ذهن مرا بخوانی؟

 

Endure

 

پاییدن

 

Endure and then you go

 

مقاومت کن و سپس تو برو

 

And then you go

 

سپس برو

 

Tell me what I know

 

به من بگو آنچه (یل چه چیزی!) را میدانم...

 

[ جمعه 21 اسفند 1394برچسب:Elegeion,confusion,متال,دووم,ترجمه,شعر, ] [ 22:46 ] [ علیرضا ] [ ]


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 22 صفحه بعد